آرینا و شیطون
آرینایی چند روز قبل رفته بود دستش رو گرفته بود زیر شیر کتری. خدا رو شکر که آب سرد بود. بهش گفتم آخه چرا این کار رو کردی؟ حتما شیطون رفته تو جلدت. گفت بله مامانی. گفتم دیگه اینکار خطرناک رو انجام ندی ها! گفت:باشه مامانی. بعد از چند دقیقه اومد گفت: مامان شیطون از تو جلدم رفت بیرون؟ ...