روز کودک مبارک
کودکی غنچه ای از رود صداقت به صفای آب است کودکی صفحه ای از عشق و محبت به شکوه ماه است کودکی سلسله ی اشک به دنبال سرشت است کودکی لاله ی سرخ است به باغ امید آرینای مامان روزت مبارک. این روزها هر روز روز توست. دوستت دارم با تمام وجود و از صمیم قلب. پس بدون: ﻣﻌﻨﺎﯼ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﻢ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﺍﻭﺝ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺍﺯ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﯽ و چه لذتبخش است اینکه بدانی پشت هر “دوستت دارم” چقدر دوستت دارم . . . ...
آرینا و مسافرت
چند روزی بود که رفته بودیم شمال. خیلی هوا عالی بود بارون خیلی مفصلی اومد و ما حسابی لذت بردیم. آرینا هم بارونی پوشید و کلی تو بارون رقصید و بازی کرد. وقتی داشتیم به کوههای سبز شمال نزدیک میشدیم بالای کوهها پر ابر بود. آرینا که خیلی وقته بارون و ابر ندیده گفت مامانی دود فکر کنم جایی آتیش گرفته!!!!!!!!!!! ای خدا اینقدر تو تهران بارون نیومده که دخملی شکل ابر از یادش رفته. کاش امسال بارون خوبی اینجا بیاد. آمییییییییییین. ...
آرینا وجوجوفنچ(خبر فوری)
خبر فوری برای دخمل طلا ساعت 3 بعد از ظهر فنچو هم متولد شد. حالا دو تا جوجو کوچولو داری،جوجه مامان. ...
آرینا وجوجوفنچ
امروز اولین جوجو فنچی آرینا به اسم فنچا دنیا اومد. هوراااااااااااااااااااااااا. آرینا خیلی جوجه رو دوست داره. اولین دندون رادین عسلی هم در اومد.باز هم هورااااااااااااااااااااااا. فردا آش دندونی خورونه. آخ جون. جوجو فنچی خیلی کوچولوئه. آرینا اصلا درست نمیتونه تشخیصش بده. آخه فقط اندازه یک بند انگشته. این اولین تجربه نگهداری از حیوانات آریناییه. امیدوارم بتونی هر روز مهربون تر و با محبت تر باشی گل مامان. ...
آرینا و شبکه پویا
امروز باز هم برای شبکه پویا نقاشی فرستادیم. امیوارم نشون بدنش. آرینا خیلی منتظره. دخملی مثل من خیلی استعداد در نقاشی نداره. ولی گاهی حسابی هوس نقاشی میکنه و چیزهای بامزه ای میکشه. ...
دخملی و اصطلاحات
کلمه جالبی که جدیدا آرینا میگه. به آدم فراموشکار میگه یادبرو. ...
آرینا و قرار پارک
آرینا وجوجوفنچ ها
شنبه صبح که از خواب بیدار شدیم، طبق معمول همیشه یه سری به فنچها زدم و باهاشون حال و احوال کردم. چند روزی بود که مشغول لانه سازی بودن و احتمال داشت تخمگذاری کنن. به لونه شون که نگاه کردم پر تکه های دستمال کاغذی بود یکدفعه چشمم به یه تخم کوچولو افتاد باورم نمیشد. فکر کردم اشتباه دیدم با دقت بیشتری نگاه کردم بله درست بود مامان جوجویی آرینا یه تخم گذاشته بود. زودی آرینا رو صدا کردم و این خبر رو بهش دادم خیلی خوشحال شد. اومد تو بغل من تا تخم رو ببینه. (این عکس رو از سایت پیدا کردم ولی فنچهای آرینا هم همین شکلی هستن فکر کردم اگه ازشون عکس بگیرم بترسن) گفت مامانی همونی که شبیه لوبیاس...