آریناآرینا، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

آرینا کوچولوی ما

آرینا ۱۳ ساله✨️

آرینایی و سرمه کوچولو

هفته قبل عمه و پریسا جان و سرمه کوچولو اومده بودن خونه ماماجی. سرمه جون 9 ماه از آرینایی کوچکتره و مهد هرازگاهی مهد میره.   من از چند روز قبل کلی درباره این موضوع به آرینا صحبت کرده بودم تا با سرمه بازی کنه و دوست بشه. آرینا هم هر مهمونی برای ماماجی میآومد زودی می پرسید مامان سرمه جونه؟ بالاخره وقتی سرمه آومد اولش خواست که باهاش دوست بشه و گارفیلدشو بهش تعارف کرد، اونم گارفیلد و گرفت و بهش پس نداد آرینایی که تا حالا با این موضوع برخورد نکرده بود بغض کرد و دوید طرف من  و گفت سرمه جون گارفیلدی رو نمی ده. و این شروع چنگ د...
21 بهمن 1390

آرینا و تبلیغات

این وروجکا خیلی تیزند من اصلا برای دختری پفک نمی خرم و جلوش هم نمی خورم. فقط وقتی سی دی می بینه تبلیغات پفک رو می بینه اونم چاکلز رو. چند روز پیش خاله یاسی برای خودش چاکلز و برای آرینایی بستنی خریده بود.   من بستنی آرینا رو باز کردم و دادم دستش که بره بخوره تا ما پفک رو قایم کنیم. اولش گرفت و رفت ولی بعد از چند قدم دوید و اومد   و گفت : من اینو نمی خوام. بدون چاکلز هرگز رو می خوام. ما کلی متعجب شدیم و خندیدیم. عجب وروجک شیطونکی شدی بابا. ...
13 بهمن 1390

برنامه غذایی آرینا از 6 ماهگی

آرینایی ما هر روز یه برنامه غذایی مشخص داره. صبح: بین ١٠ تا ١٢ عدد لقمه کوچک نون و پنیر، نون و حلواشکری، نون و کره مربا، نون و خامه (البته حلوا شکری و مربا تازگیها اضافه شده یعنی از حدود ٢٠ ماهگی به بعد)، نصف تا یک لیوان شیر   میان وعده صبح: معجون شامل: شیر موز ویک قاشق غذاخوری پودر خشکبار (گردو،فندق،بادام، پسته، بادام هندی، کنجد) و یک قاشق غذاخوری خامه. ظهر: ناهار که از ٦ ماهگی تا یکسال و نیمگی مخصوص خودش پخته می شد و عضو اصلی آن آب قلم یا آب پای مرغ یا آب ماهیچه و ماهیچه بود. بعد از ١٨ ماهگی هم یکروز در هفته به این صورت پخته می شه. بعد از ن...
13 بهمن 1390

آرینا و گودزیلا

  امروز آرینا و بابایی فیلم ماترا علیه گودزیلا رو دیدن. آرینا پلک نمی زد. منم داشتم درس می خوندم. بعد از ظهر که آرینایی از خواب بیدار شد. دوید و اومد و گفت: من می خوام گودزیلا ببینم. همه صحنه های گودزیلا یادش بود. ما کلی خندیدیم. آخرش مجبور شدیم یکی از روی سی دی اصلی رایت کنیم که دختری، اصلی رو خراب نکنه. بابا بچه های این دوره زمونه ترس تو وجودشون نیست. قربونت بشم عسلی طلا. ...
4 بهمن 1390

آرینایی و برف

       امروز کلی برف اومده بود. دیشب موقع خواب هیچ خبری نبود. اما صبح که بیدار شدیم دیدیم همه جا پر برفه. حدود ٢٠-٣٠ سانت برف اومده بود. من هم به سختی رفتم سر کار. ظهر که برگشتم هر چی خواستم خودمو راضی کنم که هوا سرده و خسته ام، تا دیگه بیرون نرم. نشد که نشد. بعد از ناهار، کلی لباس تن آرینایی کردم و دوربینم برداشتمو رفتیم برف بازی. با آرینایی آدم برفی ساختیم، تو برفا خوابیدیم. عکس گرفتیم، تازه دنبال بازی هم کردیم. خیلی خیلی بهمون خوش گذشت. الان وقت ندارم تا عکسارو بذارم. باشه برای بعدا. یه دنیا دوست دارم عسلی طلا. ...
1 بهمن 1390

آرینا و آموزش دستشویی رفتن4

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ما موفق شدیم الان حدود سه هفته می شه که آرینایی کامل یاد گرفته و به موقع می ره دستشویی. طفلی بالاخره خودشو با من تطبیق داد و با آموزشهای آخر هفته من کنار اومد. ازت ممنونم عسلی. (آغاز آموزش 2 سالگی و پایان آموزش و یادگیری کامل 2 سال و 2 ماهگی)   ...
22 دی 1390