آریناآرینا، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

آرینا کوچولوی ما

آرینا ۱۳ ساله✨️

دخملی و سونو نی نی

امروز رفتیم سونو تا ببینیم نی نی سالمه. بعد هم مطمئن بشیم که جنسیتش چیه. خانم دکتر گفت همه چیز نرماله و نی نی پسره. بعد هم یه عکس از صورت نی نی بهت داد. عجب دماغ کوفته ای. خخخخخخخخخخ بعد از اینکه از اتاق اومدیم بیرون پرسیدی مامان نرمال یعنی چی؟ گفتم یعنی همه چیز خوبه. کلی خوشحال شدی و گفتی. هووووووووووووووو. و دو تا شصتت رو به علامت موفقیت بالا آوردی و چشمکی ریزی به من زدی. این کار رو از وقتی رفتی مدرسه یاد گرفتی . اول خواستم منعت کنم ولی چون خیلی با هیجان و با مزه این کار رو میکنی خوشم اومد وروجک مامان. ...
5 اسفند 1395

دخملی و نی نی

حسابی عاشق نی نی شدی. تا از مدرسه میرسی اول به اون سلام میکنی و دل منو بغل میکنی و می بوسی. اون وروجک هم حسابی تو رو شناخته و از همون تو دل من برات دست و پا میزنه. مدام تو خونه راه میری و براش اواز میخونی و باهاش ثحبت میکنی. بی صبرانه منتظر اومدنش هستی. ...
27 بهمن 1395

کلاس اووووووووووووووولی

حسابی این مدت تو مدرسه کییف کردی و آتیش سوزوندی. برای هر حرف که میخواهید یاد بگیرید یکی از مامانا براتون هدیه میگیره و میاره. برای آ : اب بازی کردین و کیک قره آب خوردین. برای ب: کتاب نقاشی برای اَ: انارو خودتونم بادبادک درست کردین و تو حیاط حسابی بازی کردین. برای د: بادام و کشمش. برای م: برای س: برای او: توپ برای: ت: تل گلدار برای ر: برای ن: برای ای:بستنی زمستونی برای ز:دستبند زیپی برای امثل اسم: برای ش: شکلات با شیر کاکائو برای ی: چای با کیک یزدی که همه بچه ها کلی بهت خندیدن چون تا حالا کیک یزدی نخورده بودی. برای اٌ: برای ک: برای و: ویفر برای پ: نوبت ما بود پشمک بردی با پازل....
21 بهمن 1395

دخملی و تولد رادین

دیشب تولد رادین بود با تم باب اسفنجی خاله یاسی مهربون دو تا بادکنک بزرگ باب اسفنجی گرفته بود که یکیش رو به به تو. اما از شانس بد ما تو شب قبلش شروع کردی به استفراغ و رفتیم دکتر و گفت ویروسیه. حالت چندان مساعد نبود برای همین دیر رفتیم و اصلا بهت خوش نگذشت. آریسا هم که دعوت بود از ترس اینکه مریض نشه برنامه اومدنشون رو کنسل کردن. ان شاء الله 120 ساله بشی عسل خاله ...
22 دی 1395

دخملی و تعیین جنسیت نی نی

امروز قرار بود بریم سونو سلامت نی نی و میگفتن که نی نی چیه. رفتیم و کلی هم معطل شدیم. اولین بار بود که سونوگرافی رو میدیدی. خیلی برات هیجان انگیز بود. هر چند که اصلا سر درنیاوردی. گوشهات رو تیز کرده بودی تا ببینی میگه دختره یا پسره. خانم دکتر گفت بچه پسره. حسابی دمق شدی. وقتی اومدیم بیرون زدی زیر گریه که چرا پسره من میخواستم خواهر باشه. کلی باهات صحبت کردیم و گفتیم خدا رو شکر که سالمه. یه داداشی داشته باشی خیلی خوبه. هر کی بهت حرف بزنه میاد پوست از سرش میکنه  و..... یه دفعه گفتی ولی برادرا میزارن و میرن من بازم تنها میشم مثل شما و دایی آرش. من همین طور هاج و وا...
12 دی 1395

دخملی و خبر اومدن نی نی

امروز دیگه با خبر شدی که نی نی تو راه داریم. اصلا باورت نمیشد. کلی ذوق کردی. خیلی دوست داری که یه خواهر باشه. اسمش رو هم انتخاب کردی "لیان". همش میپرسی کی دنیا میاد. منم فکر کنم دخملی باشه. ولی بابایی میگه پسره. شرط بستیم با هم و قرار شده هر کی باخت 50 هزار تومن جریمه بده. فعلا که دکتر گفته احتمالا دوقلو باشن. واااااااااااااااااااای خدای من. ...
22 آذر 1395

دخملی و تولد 7سالگی

امسال تولد 7 سالگیت رو تو خونه جدید گرفتیم. عزیز و بابا بزرگ و عمه زینب و آریسا اینا و خاله یاسی و ماماجی و باباجی دعوت بودن. تم تولدت پری دریایی بود و حسابی بهت خوش گذشت. فقط خیلی بی انصافی کردی و با وجود آریسا ، رادین رو تو بازی راه ندادی که حسابی دلخور شده بود. از دست شما بچه ها. 150 تومن پول باباجی و ماماجی. عموفردوس الکترونیکی خاله یاسی.(آموزش الفبا) یه پونی خوشگل آریسا جون. یه لگو کشتی رویا جون. یه آویز "آرینا" مامانی و بابایی. 100 تومن پول عزیز و بابابزرگ. هدایات بودن. مبارکت باشه. امیدوارم در پناه خدا سلامت و شاد باشی عزیزم. ...
2 آبان 1395

دخملی و شام تولد

عزیزترینم امسال به خاطر جا به جایی خونه یه مقدار گرفتاریم و تولدت رو اونطور که دلم میخواد نمیتونم برگزار کنم. ولی مهم اینه که تو رو داریم و خدا رو هزاران بار شاکریم. امشب به مناسبت تولدت شام رفتیم مریخ!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ههههههههههههههه. کره مریخ نه رستوران مریخ. تو پنه آلفردو سفارش دادی. انصافا که خیلی خوشمزه بود. زنده و پاینده باشی نفسم. ...
30 مهر 1395