آرینا و هدیه عمو پستچی 3
سومین بسته عمو پستچی هم رسید.
دو تا کتاب خیلی قشنگ.
دقیقا صبح روز تولد رادین کوچولو.
یکی آشنایی با مفاهیم ریاضی 2
البته در چاپ جدید طرح روی جلدش تغییر کرده که آرینا
همون روز یه چند صفحه ای رو انجام داد و
خیلی خوشش اومد.
کتاب دوم هم کتاب بازی با انگشتان که خیلی جالبه.
آرینا خیلی بازی هاش رو دوست داره و من موقع صبحانه
با بازی براش خوندم که خیلی براش جذاب بود.
برای یادگاری چند تا از شعرها را همراه راهنمای آن نوشتم :
«پنج تا انگشت بودند که روی یک دست زندگی میکردند. در یک روز بارانی...
اولی گفت:وای داره بارون میآد
دومی گفت: شُرشُر ناودون میآد
سومی گفت: چتر نداریم بریم خونه، تر میشیم
چهارمی گفت: کوچک و کوچکتر میشیم
انگشت شست گفت نمیریم
روی سرمان چتر میگیریم
دستو با هم بچرخانیم
تا زیر بارون نمانیم .
راهنما:در این بازی هر دو دست کودک نقش دارند.
یک دست باران میشود و روی انگشتان دست دیگر میبارد.
با چرخاندن دستی که اولی و دومی و ... روی آن زندگی میکنند،
باران بر پشت دست میبارد.»
پنج تا انگشت بودند، که روی یک دست زندگی می کردند. یک روز...
اولی گفت: ما زنبوریم، ویز ویز
دومی گفت: نیش میزنیم، جیز جیز
سومی گفت: می نشینیم روی گل
چهارمی گفت: چی بهتر از بوی گل؟
انگشت شست گفت که بابا
شیره ی گل شیرینه
آن عسلی که بچه ها دوستش دارن، همینه
راهنما:دست بچه را مشت کنید و توی دستِ خود بگیرید.
هنگام گفتن ویز ویز و جیز جیز ، کف دست او را غلغک بدهید.
در پایان ، کف دستش را که عسل شیرین است به دهان ببرید.
همون روز با بخش امور مشترکین تماس گرفتم و تشکر کردم که اینقدر
کتابها هدفمند و جالب هستند.
واقعا خیلی ممنونم ازشون.