آرینا و جوجه اردک
امروز رفتیم بازار بزرگ تا برای
خاله یاسی یه مقدار وسایل
بخریم که آرینا جوجه دید و گفت برام جوجه بخرید.
اولش من موافقت نکردم
چون پارسال که براش جوجه گرفتم داشت خفش می کرد.
موقع برگشتن دلم نیومد.
چون اصلا اذیت نکرده بود و خیلی آروم بود یه جوجه اردک
براش خردیم
جوجه اردک رو آوردیم خونه.
بابایی هم از بیرون یه کارتون براش آورد و آرینا
کلی ذوق کرد.
اینور و اونور می دوید و جوجه هم دنبالش، کلی خوشحالی کرد.
حالا خیلی خوشحالم که براش جوجه اردک رو خریدم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی