آریناآرینا، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

آرینا کوچولوی ما

آرینا ۱۳ ساله✨️

آرینا و گودزیلا

1392/12/27 11:01
نویسنده : مامانی
235 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز با خاله یاسی و ماماجی رفته بودیم بیرون.

موقع برگشت خاله یاسی خواست که زودتر بره و ماشین رو بیاره.

آرینا هم گفت که منم باهاتون میام.

زودتر رفتن و وقتی رسیدیم به ماشین یاسی یواشی به من گفت موقع رد شدن

از جوی دستش آرینا رو یه مقدار محکم گرفتم

که بپره و گفت دستم درد میکنه. ( آرینا در مقابل درد خیلی لوسه و کولی)

گفتم ولش کن اشکالی نداره.

وقتی سوار اشین شدم آرینا گفت خاله یاسی دستم رو محکم گرفت تا بپرم دستم درد گرفت.

گفتم اشکالی نداره خوب میشه.

یه ربعی طول کشید تا اومدیم خونه.

آرینا ساکت بود و اصلا درد نداشت.

تا اومدیم تو خونه و خواستم پالتوش رو درد بیارم زد به در کولی بازی که آی دستم.

اول گفتم الکی میگه ولی یه نیم ساعتی که گذشت و گریه اش قطع نشد.

دلواپس شدیم تا میخواستیم به دستش دست بزنیم جیغ میزد و

از گریه میلرزید که دستم درد میکنه.

اصلا هم تکونش نمیداد.

زنگ زدم به باباییش و گفتم چی شده زود بیا ببریمش بیمارستان.

اومد و حاضر شدیم که بریم.

باز هم آرینا گریه میکرد و حاضر نشد دستش رو ببره تو پالتوش

گفتیم دیگه حتما دستش یه چیزی شده.

تو آسانسور گفت مامانی منو میبرین فراز برام خرید کنید؟

گفتم نه ما که پول نداریم. الان باید همه پولهامون رو بدیم دکتر.

(هنوز احتمال میدادم که کلک بزنه)

گفت من دستم بهتر شد نریم دکتر بریم فراز.

گفتم نه اینطوری که نمیشه اگه دستت رو تکون بدی من مطمئن میشم که خوبه.

از آسانسور اومدیم بیرون گفت ایناها تکون میخوره.

زیپ پالتو رو باز کردم و در کمال ناباوری دیدم که دستش کامل تکون میخوره و

هیچیش نیست. از تعجب داشتم میمردم.

وقتی برگشتیم بالا ماماجی و خاله یاسی

باور نمیکردن.

الانم خیلی ناراحتم. آخه چرا آرینا این همه فیلم بازی کرد.

ما چهار نفر آدم بزرگ چنان مسخ شده بودیم

که گفتیم حتما دستش در رفته یا یه چیزی شده.

از دیشب هم تنبیه و بهش گفتم به خاطر کار زشتت

دیگه از محبت و خرید خبری نیست تا بدونی که کلک زدن

و دروغ گفتن و فیلم بازی کردن چه عواقبی داره.

امیدوارم مشکل همین جا حل بشه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

الهه مامان مبین
28 اسفند 92 1:14
چند روز ديگه بهار مياد و همه‌چيز رو تازه مي‌کنه، سال رو، ماه رو روزها رو، هوا رو، طبيعت رو، ولي فقط يک چيز کهنه ميشه که به همه اون تاز‌گي مي‌ارزه،اونم دوستيمونه ..... اميدوارم عيد با شکوفه هايش، بهار با گلهايش و سال نو با اميدهايش بر تو دوست عزیزم مبارک باشد