آریناآرینا، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

آرینا کوچولوی ما

آرینا ۱۳ ساله✨️

آرینا و خواب بد

1392/8/29 0:41
نویسنده : مامانی
162 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب آرینایی نصفه شب اومد و پیش من خوابید.

من اونقدر خسته بودم که صبح یادم میومد که آرینا گفت من

پیش شما بخوابم و اومد کنارم خوابید ولی چراش رو اصلا بخاطر

نمی آوردم. از سر کار که برگشتم

ازش پرسیدم پس چرا دیشب اومدی پیش من خوابیدی؟

اول گفت یادم نیست. من با خنده گفتم تو هم

یادت نمیاد من هم یادم نیست.


(این اولین بار از وقتی آرینا دنیا اومده که بدلیل خواب متوجه احوالات

آرینا نبودم)

رفتم تا نماز بخونم. آرینا اومد و گفت مامانی دیشب خواب پیشی ها رو دیدیم

که اومد پیش شما خوابیدم.

گفتم مگه پیشی ها رو دوست نداری. گفت چرا ولی 2 تا گربه سیاه

اومده بودن تو خونمون یکی دم پنجره بود و

من هر چی داد میزدم فرار نمی کرد


یکی هم تو راهرو نشسته بود و هر چی می خواستم

داد بزنم تا بترسه و بره صدام در نمیومد.


بوسش کردم و گفتم عزیزم خواب بد دیدی.

اشکال نداره خوب کاری کردی که اومدی پیش من خوابیدی.

اول خجالت کشید ولی من بهش گفتم

من هم که کوچولو بودم هر وقت خواب بد میدیم میرفتم پیش

ماماجی می خوابیدم.

گل از گلش شکفت. گفت شما هم خواب بد میدیدی.

گفتم الانم بعضی وقتا خواب بد میبینم ولی چون دیگه

ماماجی نزدیکم نیستن بابایی رو بیدار میکنم.(کلی خندید)

بعد رفت به ماماجی گفت شما هم خواب بد میبینین باباجی رو بیدار میکنین؟

ماماجی هم گفتن نه من بیدار که شدم باز می خوابم.

یکم فکر کرد و به من نگاه کرد

من هم سریع درستش کردم و گفتم

چون ماماجی از ما خیلی بزرگترن نمی ترسن و باز میخوابن.

ولی شادی و خوشحالی رو تو عمق چشماش میشد دید از اینکه

فهمیده بود فقط خودش خواب بد نمیبینه و اینکه بقیه هم هر چی بزرگ هم باشن

باز هم از بعضی چیزا میترسن و این اصلا اشکالی نداره.

خیلی دوست دارم کوچولوی معصوم و پاک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)