آرینا و هدیه بابایی
امسال اولین سالیه که آرینایی تولد رو به
معنی واقعی درک میکنه و همش منتظر روز تولدشه.
به همین دلیل باباییش هم که قصد داشت پول بهش
هدیه بده، با دیدن شوق و ذوق آرینایی
و صحبت مدامش در مورد روز تولد و کیک و شمعهاش،
من رو مامور خرید یک هدیه جذاب برای دخملی کرد.
من هم بعد از کلی فکر و گشتن تصمیم گرفتم براش
baby born بخرم.
تولد امسال دخملی حسابی خرج رو دستمون گذاشت.
انشااله هزار ساله بشی عسل مامان.
به احتمال زیاد 5 شنبه تولد بگیریم.
ولی خدایی خیلی دختر خوبیه با هم رفتیم اسباب بازی فروشی
و عروسک رو انتخاب کرد بعد من گفتم الان نمی تونم بخرم
و با خاله یاسی برو یه گشتی بزن. گفت باشه مامانی.
بعد از دست به سر کردنش
برگشتم و همون عروسک رو خریدم.
مغازه دار کادوش کرد و آوردم، تمام طول مسیر تا ماشین
دستم بود ولی اصلا نپرسید که
مامان این کادو چیه؟ مال کیه؟ بازش کنید ببینم.
عاشق این رفتارشم. امکان نداره چیزی رو بخواد و من بگم نمیشه بخرم و
حتی یکبار هم اصرار کنه که نه من می خوام.
من عاشقتم آرینایی