آرینا و سر درد
از دیشب احساس می کردم آرینایی بدنش گرمه
ولی چون گه گاهی این احساس رو داشتم فکر کردم
اشتباه میکنم و به دلیل گرمای هواست.
بالاخره امروز صبح آرینایی گفت سرم درد میکنه.
من باور نمی کردم که بچه تو این سن سر درد بگیره.
با خودم فکر کردم چون من و خاله یاسی و ماماجی میگرن داریم
و زیاد در این مورد صحبت میکنیم و همین طور دیروز عصر
با یاسی داشتم در مورد یه کرم که خیلی موثره صحبت میکردیم، آرینا
هم جو گیر شده و این رو میگه.
تا حدود ظهر به حرفاش محل ندادم و گفتم بچه ها سر درد نمی شن.
ولی می دیدم که آرینا همش دستش به سرشه و هنوز بدنش گرمه.
درجه هم که میگذاشتم حدود 37.3 بود تا ساعت 3 دیدم درجه 37.6 تا 37.8
رو نشون میده. سریع بهش استامینوفن دادم و ساعت 4.5 رفتیم بیمارستان کودکان.
اونجا دکتر بعد از معاینه گفت که خدا رو شکر یه ویروس خیلی خیلی خفیف گرفته و
فقط استامینوفن و دیفن هیدرامین بهش بده و مشکلی نیست و واقعا سر درد داره
بعضی ویروسها در بچه ها این طوری بروز میکنن. ولی با استامینوفن خوب میشه.
الهی بمیرم من که تو سر درد بگیری.
درد و بلات به جون مامان.
انشااله این اولین و آخرین سر درد باشه و همیشه سلامت باشی.
الان هم خدا رو شکر خوبه و داره بازی میکنه
و تب هم نداره البته چون دارو میخوره.
خدا کنه زود زود خوب بشی و حالت بد نشه.
دورت بگردم خانوم کوچولو