آرینا و مرخصی مامان
ماماجی دارن میرن پیش دایی آرش.
فکر کنم یه دو سه ماهی بمونن.
دخملی ما رو هم که کسی نبود نگه داره
هر چی هم که فکر کردیم دیدیم نمیتونیم بذاریمش
این مهدکودکهای شبیه زندون.
پس چیکار کنیم؟
خب بازم مامانی ازخودگذشتگی میکنه.
همه جونم فدای آرینایی.
رفتم و با آقای رئیس صحبت کردم و فعلا یکماه مرخصی گرفتم.
آرینا که وقتی فهمید کلی خوشحال شد و جیغ خوشحالی کشید.
حالا قراره برنامه های متنوع با هم داشته باشیم.
ببینیم چی میشه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی