آریناآرینا، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

آرینا کوچولوی ما

آرینا ۱۳ ساله✨️

آرینا و سکته دادن مامان

1392/2/29 19:19
نویسنده : مامانی
695 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب خونه ماماجی حدود ساعت 11 شب، من داشتم

یرای آرینایی آب میوه می گرفتم که آرینا اومد و گفت مامانی

برام لاک میزنی؟ گفتم بله صبر کن آب پرتغال برات بگیرم بیام.

در همین حال دیدم که لاک رو یرداشت و رفت تو پذیرایی رو مبل نشست.

کار من یه 10 دقیقه ای طول کشید در همین بین باباجی هم آشغالها

رو بردن پایین. ظرف آب میوه رو بر داشتم که ببرم برای آرینایی

دیدم تو پذیرایی نیست. صداش کردم

آرینا، آرینا کجایی؟


جواب نداد. با نگرانی از مامان پرسیدم آرینا کو؟

مامان گفتن شاید با بابایی رفته پایین.

گفتم نه امکان نداره بدون اجازه من بره و در همین حال رفتم دم در

دیدم هر دو کفش و صندل آرینا دم دره.

داشتم از ترس سکته میکردم ماماجی هم ترسیده بودن

با صدای بلند داد زدم آرینا، آرینا و داشتم

فکر میکردم که خدایا کجا برم دنبالش یعنی رفته تو آسانسور

اونجا گیر کرده یا کجاست که نمیتونه جواب بده.

باز فریاد زدم آرینا کجایی؟

که دیدم یواش یواش از پشت مبل اومد بیرون و گفت من اینجام.


تمام هیکلش رو لاکی کرده بود.

خیلی ترسیده بودم با صدای بلند گفتم چرا قایم شدی؟ چرا هر چی صدات

میکنم جواب نمیدی؟

بعد به خودم مسلط شدم و آروم گفتم مامان من خیلی ترسیدم فکر

کردم خدای نکرده اتفاق بدی برات افتاده.

گفت مامانی داشتم لاک میزدم.

واااااااااااااااااای از دست این وروجک. فکر کرده من دیدمش

داره لاک میزنه و خراب کاری کرده خواستم دعواش کنم.

قابل ذکره که در اکثر موارد من در این جور مسائل دعواش نمیکنم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان روژین
30 اردیبهشت 92 13:47
ای بابا نازنین جون تا این بچه ها بزرگ شن ما باید این سکته ها رو هی رد کنیم


آخ گفتی ساحل جون.
pooyan
31 اردیبهشت 92 20:36
بابا بچس دیه بچه قشنگش خوبه زیادی شیطونش خوبه