آرینا و مهمونی
دیشب خونه عمو هادی دعوت بودیم.
خیلی خوش گذشت. تو راه کلی به
آرینایی سفارش کردم که با آریسا بازی کنی ها.
نبینم بد اخلاقی کنی .
آرینا هم گفت باشه.
اونجا که رسیدیم آریسا مریض بود.
من هم از ترسم که نکنه آرینا هم بگیره
بهش گفتم به آریسا نزدیک نشو نکنه یه وقت مریض بشی.
آریسا هم تا می اومد بهش نزدیک بشه
فرار میکرد.
یه دفعه هم که آریسا گرفتش گفت
ای بابا منو مریضی نکن.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی