آرینا و تئاتر2
فقط این رو بگم که تا چراغها خاموش شد و صدای موسیقی
بلند،آرینا ترسید و گفت من نمی خوام بمونم.
بازیگرها هم گه اومدن چون داد می زدن و
صدای دویدنشون روی سن می اومد باز هم ترسید و
گفت من بزن برقص دوست ندارم.
با اینکه یکی از نقشها عروس بود و لباس داشت
باز هم حاضر نشد بشینه.
ما هم بعد از ١٠ دقیقه سالن رو ترک کردیم و اومدیم خونه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی