آرینا و پیشی ملوسه
پنج شنبه شب که داشتیم از خونه ماماجی
می آومدیم بیرون. دیدیم یه پیشی کوچولو
اومد جلو و شروع کرد به میو میو .
گرسنه بود!
ما هم رفتیم براش یه کم شیر ریختیم تو یه ظرف
ودادیم آرینا گذاشت جلوش.
وقتی که مشغول خوردن شد.
آرینایی رفت و نازش کرد.
اصلا نترسید و کلی کیف کرد.
فدای دل مهربونت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی