آرینا عسلی و چهارشنبه سوری 90
بالاخره آرینایی رو بردم دم در.
همسایه روبرویی کلی چوب آتیش زده بود
و کلی هم مهمات داشت.
از فشفشه (به قول آرینایی فشون فشون)
و ترقه گرفته تا آبشار و ...
آرینا هم ٣ تا بالن آرزو فرستاد بالا.
همسایه ها کلی بالن روشن کردن.
آسمون خیلی قشنگ شده بود.
تازه آرینایی از روی آتیش هم پرید و فشفشه روشن کرد.
خیلی بهش خوش گذشت.
کلی آتیش سوزوند وروجک مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی