آرینا و آتلیه عکاسی
من و خاله یاسی آرینا عسلی رو حدود ٢ هفته قبل بردیم آتلیه
چشمتون روز بد نبینه با اینکه از صبح ٤ بار
با عکاسی تماس گرفته بودم
و تاکید کرده بودم که آرینا کوچولوئه و خیلی نمی شه معطل بشه
باز هم وقتی رفتیم دیدیم که یک خانم و آقا اومدن
بدون وقت قبلی
و ١٦ تا عکس می خوان و چون زودتر رسیدن
اول نوبت اونهاست. تازه
یک کوچولویی هم داخل بود و ٤٥ دقیقه طول کشید
تا اون عکس گرفت.
در این بین هم یک خانواده کاملا بی ادب اومدن
و چون از مشتریهای قدیمی آقای عکاس
بودن بدون نوبت و حتی زودتر از
اون خانم و آقا رفتند داخل تا عکس خانوادگی بگیرن.
چه دردسر بدم که بعد از ٥/١ ساعت که کلا ما معطل شدیم
و آرینا عسلی هم کلافه شده بود
تازه شد نوبت اون خانم و آقا با کلی لباس
برای ١٦ تا عکس !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من که حسابی عصبانی شده بودم
با آقای عکاس و اون خانواده بی ادب دعوا کردم
و از عکاسی اومدیم بیرون.
آرینا تو ماشین خوابید
ولی تا من گفتم یاسی بریم خونه یه روز
دیگه می بریمش یه عکاسی دیگه
زودی بیدار شد و گفت نه منو ببرین آتلیه.
ما هم خندیدیم و بردیمش یه آتلیه دیگه
ولی چون خسته بود پوست ما رو کند تا
چند تا لباس عوض کرد و عکس گرفت.