آریناآرینا، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

آرینا کوچولوی ما

آرینا ۱۳ ساله✨️

دخمل مامان و بابا روزت مبارک

عزیزکم روزت مبارک. فقط چهل روز دیگر تا شروع فصل تازه زندگیت مونده. فصلی که به رشد و بالندگی بیشترمی رسونتت. لبخند زیبای خداوند روزت مبارک. همین طور تولد قمری ات مبارک. روز ولادت حضرت معصومه(س) ...
24 مرداد 1394

دخملی و کلاس نقاشی

هورااااااااااا بالاخره موفق شدم اسم دخملی رو کلاس نقاشی بنویسم. از هفته آینده میره کلاس نقاشی تا تجربه کودکی جدیدی در ذهنش نقش ببنده. حتما نقاشیهای هنرمندانه ات رو هر جلسه اینجا میزارم یدونه مامان.  
18 مرداد 1394

دخملی و پایان ترم خردسالان

بالاخره کلاس زبان دخملی تموم شد. هر سه تا کتاب pockets رو خوند. الان میتونه بخونه و بنویسه. خیلی خوشحاله. منم براش خیلی خوشحالم. ترم خردسالان تموم شد. بعد از یه استراحت و جا افتادن تد مدرسه انشاالله میره ترم کودکان. خیلی قشنگ ضحبتهای معلمش رو متوجه میشه و پاسخ مناسب میده. خدا یا شکرت به خاطر این فرشته کوچولوی ناز. در پناه خودت حفظش کن. ...
18 مرداد 1394

دخملی و پیک نیک

جمعه دسته جمعی راه افتادیم که بریم جاده چالوس برای ناهار. اول جاده که رسیدیم ترافیک بود. از ماشینهای در حال برگشت پرسیدیم گفتن راه خیلی ترافیکه. ما هم دماغ سوخته برگشتیم و رفتیم چیتگر برای ناهار. خیلی هوا گرم بود. اضن یادم رفت عکس بگیرم. اینقدر اب خوردیم که ترکیدیم. سریع ناهار خوردیم و برگشتیم. تا رسیدیم خونه مستقیم رفتیم حموم. وااااااای خدای من چقدر گرم بود. دخملی و رادین هم تا تونستن گند کاری کردن. ...
18 مرداد 1394

دخملی و حشره

تقریبا میشه گفت برای اولین باره که دخملی رو حشره گزیده. نمیدونم پشه نیست آخه جاش یه جوریه. دیروز از صبح تمام وسایل اتاق آرینایی رو شستم. گفتم نکنه حساسیت داده یا چیزی تو رختخوابشه. یه دونه رو آرنجش و سه تا روی  یک پا و یدونه هم روی اونیکی پاشه. چون تا حالا پشه نخوردتش برام عجیبه. به قول خودش ویتامین ب بدنم کم شده. ...
10 مرداد 1394

دخملی و دلفیناریوم

دیشب آرینایی رو بردیم دلفیناریوم برج میلاد. فوق العاده هیجان زده شده بود. دو تا دلفین با مزه به اسمهای کاسیا و آلفا نمایش اجرا میکردن که برای آرینایی خیلی مهیج و جذاب بود. دلفینها برامون نقاشی هم کشیدن که به قیمت 750 هزار تومن فروخته شد. اونقدر دست زده بود و جیغ کشیده بود که کف دستاش درد میکرد. شب از خستگی خیلی زود خوابش برد. راستی یه شیر دریایی هم اونجا بود به اسم اسپات که از جلوی پای آرینا رد شد و رفت برای نمایش. به هممون حسابی خوش گذشت و شب بیادماندنی شد. ...
2 مرداد 1394

دخملی و دندون لق

مبارکهههههههههههههههه. مبارکهههههههههههههههههههه. دیروز عصر با گریه اومدی و گفتی مامانی اومدم نون بخورم دندونم درد گرفت و داره کنده میشه. نگه کردم دیدم دندونت یکمی لق شده. فدات بشم من انشا الله دندونای صد سالگیت رو در بیاری. اولش ترسیده بودی وقتی متوجه شدی که الان موقع افتادن دندوناته خیالت راحت شد و برای اطمینان بیشتر از ماماجی هم سوال کردی. فدات بشم دخمل دندون موشی من     انشاالله وقتی افتاد بزار زیر بالشتت تا فرشته دندون برات هدیه و مژدگونی بیاره ...
31 تير 1394

دخملی و تعطیلات عید فطر94

تعطیلات امسال زیاد بود و ما تصمیم گرفتیم بریم شمال. هواشناسی هم اعلام کرد که هوا این چند روز خیلی خنک میشه و ما خوشحال ظهر چهارشنبه راهی شمال شدیم. اده خلوت و بود و راحت و سریع رفتیم. تو جاده هوا هم بسیار خنک و دلچسب بود. وقتی رسیدیم دو روز از ماه رمضون مونده بود. ولی ما که نمیخواستیم وقت رو از دست بدیم، قرار افطار فردا رو تو پارک جنگلی نور گذاشتیم با عموها و عمه. اون روز خیلی با آریسا بازی کردی به حدی که تا رسیدی خونه خوابت برد. فرداش هم رفتیم فروشگاه تا یه دوری بزنیم. برای فرداش هم قرار دریاچه الیمالات رو با عمو رضا گذاشتیم. شب بارون گرفت و چون مقداری از مسیر خاکی بود ما منص...
31 تير 1394

آرینای شیرین زبون

هنوز هم شیرین زبونی های مخصوص خودت رو داری. مثلا وقتی میخوای منو راضی کنی به حرفت گوش کنم میای و میگی مامانی جونم. شیطونکی، ماماجی رو هم ماج یا ماماج صدا میکنی که با این ابتکار دل ماماجی رو بردی. راستی دیروز که داشتی با بابایی ماشین بازی میکردی یهو گفتی اینجا خط ناسبقته!!!!!!!!!!! (سبقت ممنوع) ما منفجر شدیم از خنده. تازه در ابتکاری جدید با ماشین پورشه منچ بازی میکنی و چون خیلی دوسش داری وقتی شش میاری میدی به اون که مهره بیاره تو بازی و عقب نمونه. ولی خودمونیم بعضی جاها هم سرش کلاه میذاری تا خودت برنده بشی. ...
19 تير 1394