امسال ماماج برات یه عیدی متفاوت گرفته بودن. یه بلوز که رویش عکس پرنسس یخیه و وقتی تبلت رو جلوش میگیری برات کارتون نشون میده. واااااااااای که چیزای جذابی اومده. زمان ما حتی عروسکها هم خیلی متفاوت نبودن. ...
امسال هم طبق معمول هر سال بعد از تحویل سال که ساعت 8 صبح بود رفتیم خونه ماماجی برای عید دیدنی. بعد هم راه افتادیم رفتیم شمال. تو راه هم رانایی رو خاموش کردیم و دیگه روشن نشد که یه مقداری معطل شدیم. امسال شمال خیلی خوش نگذشت. هوا سرد بود و همش بارونی. وقتی هم که برگشتیم تو یه کمی سرماخوردی و داری دارو میخوری. امیدوارم سال خوبی پر از اتفاقات شیرین و شاد پیش رو داشته باشی عزیزکم. ...
ترم دوم کودکان رو هم با نمره A در موسسه کیش پشت سر گذاشتی. نمیدونی چقدر از موفقیتهات خوشحال میشم یدونه مامان. فدای سعی و تلاشت که به بار میشینه. هنوز هم فرشته مهربون بعد از اینکه مشقهات رو مینویسی برات پواشکی و وقتی خوابی استیکرای قشنگ میاره میچسبونه. قربون دنیای پاک و کوچولوت بشم که با دیدن هر کدوم کی ذوق میکنی. هر روز صبح با چشمای نیمه باز میدویی سمت دفترت تا ببینی شب قبل فرشته مهربون برای مشقهای خوش خط و تمیزت چه استیکری آورده. موفق و شاد و سلامت باشی نفس دونه من. ...
امروز چهارمین سی دی بلاگت هم رسید. تا اینجا تمام پستهای وبلاگت به کمک نی نی وبلاگ عزیز آرشیو شده. دیگه نگران پاک شدن و هک شدنشون نیستم. فقط چند روز دیگه به پایان سال 94 مونده. شاد و سلامت و موفق باشی یدونه مامان. ...
بالاخره چهارشنبه 5 اسفند رفتیم و واکسن شش سالگی رو زدی. خیلی کم آی آی کردی. طبق معمول هم فرشته مهربون برات جایزه آورده بود. فااااااانی بافت که خیلی دلت میخواست داشته باشی. چه بارونی هم اون روز میومد. دستت تا فرداش درد میکرد و سعی میکردی تکونش ندی. تب نکردی فقط یه مقدار گرم شدی عسلم. دستت تا سه روز قرمز شده بود و مث کهیر شده بود. کم کم قرمزی هم از بین رفت. خدا رو شکر دخمل نازم. دیگه از دست این واکسنهای دوره ای خلاص شدی. زنده و سلامت و شاد باشی قشنگترینم. ...
خداوند قبل از "خورشید"بیداراست... از او میخواهم كه ... قبل از همه در"کنارت "باشد... آرزویم این است ؛ نتراود اشک در چشم تو هرگز ؛ مگر از شوق زیاد نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز ؛ و به اندازه ی هر روز تو عاشق باشی عاشق آنکه تو را می خواهد . . . و به لبخند تو از خویش رها می گردد و تو را دوست بدارد به همان اندازه ؛ که دلت می خواهد ...
بازم رفتیم مسافرت دوست داشتنی دخملی. آرینایی عاشق کیشه. با رادین حسابی آتیش سوزوندن و خوش گذروندن. منم با خیال راحت خریدای عیدم رو انجام دادم. دیگه از دست خرید عید تو شلوغی های تهران راحت شدم. هوا خیلی عالی بود. ...