آریناآرینا، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

آرینا کوچولوی ما

آرینا ۱۳ ساله✨️

دخملی و سونو

این روزها بازم گه گاهی سوزش ادرار داری. همش آزمایش میدیم و هیچی نیست شکر خدا ولی من دیگه خسته شدم. به پیشنهاد خانم دکتر صیقلی رفتیم پیش یه متخصص کلیه کودکان. دکتر گفت که احتمالا به خاطر زیاد نگهداشتن اداره. برات سونو نوشت. رفتیم تا سونو انجام بشه. چون قبلا سونو منو دیده بودی تقریبا نمیترسیدی. وقتی سونو انجام شد و دکتر گفت خدا رو شکر همه چیز نرماله، چون این کلمه رو میشناختی از خوشحالی باز هم چشمکی زدی و علامت پیروزی رو بهم نشون دادی. ان شاء الله همیشه سلامت باشی نفسم. ...
18 اسفند 1395

دخملی و گوش درد

امسال حسابی ما رو با گوش درد گذاشتی سرکار. هر دو ماه یه نوبت گوش درد گرفتی. آخرش مجبور شدم از فن تلقین استفاده کنم. چند شب با هم نقاشی ویروسها و میکروبهای توی گوشت رو کشیدیم و تو افکارمون مجسم کردیم که کامیون گرفتن و تمام اسباب و اثاثیه شون رو از تو گوش تو جمع کردن و دارن میرن. آنتی بیوتیک هم قهرمانانه داره رفتنشون رو نگاه میکنه. یه دفعه دیگه هم از این فن برای آلرژیت استفاده کرده بودم و خدا رو شکر نتیجه داده بود. ان شاء الله این دفعه هم کارساز میشه و دیگه گوش درد نمیگیری قشنگ مامان. ...
10 اسفند 1395

دخملی و سونو نی نی

امروز رفتیم سونو تا ببینیم نی نی سالمه. بعد هم مطمئن بشیم که جنسیتش چیه. خانم دکتر گفت همه چیز نرماله و نی نی پسره. بعد هم یه عکس از صورت نی نی بهت داد. عجب دماغ کوفته ای. خخخخخخخخخخ بعد از اینکه از اتاق اومدیم بیرون پرسیدی مامان نرمال یعنی چی؟ گفتم یعنی همه چیز خوبه. کلی خوشحال شدی و گفتی. هووووووووووووووو. و دو تا شصتت رو به علامت موفقیت بالا آوردی و چشمکی ریزی به من زدی. این کار رو از وقتی رفتی مدرسه یاد گرفتی . اول خواستم منعت کنم ولی چون خیلی با هیجان و با مزه این کار رو میکنی خوشم اومد وروجک مامان. ...
5 اسفند 1395

دخملی و نی نی

حسابی عاشق نی نی شدی. تا از مدرسه میرسی اول به اون سلام میکنی و دل منو بغل میکنی و می بوسی. اون وروجک هم حسابی تو رو شناخته و از همون تو دل من برات دست و پا میزنه. مدام تو خونه راه میری و براش اواز میخونی و باهاش ثحبت میکنی. بی صبرانه منتظر اومدنش هستی. ...
27 بهمن 1395

کلاس اووووووووووووووولی

حسابی این مدت تو مدرسه کییف کردی و آتیش سوزوندی. برای هر حرف که میخواهید یاد بگیرید یکی از مامانا براتون هدیه میگیره و میاره. برای آ : اب بازی کردین و کیک قره آب خوردین. برای ب: کتاب نقاشی برای اَ: انارو خودتونم بادبادک درست کردین و تو حیاط حسابی بازی کردین. برای د: بادام و کشمش. برای م: برای س: برای او: توپ برای: ت: تل گلدار برای ر: برای ن: برای ای:بستنی زمستونی برای ز:دستبند زیپی برای امثل اسم: برای ش: شکلات با شیر کاکائو برای ی: چای با کیک یزدی که همه بچه ها کلی بهت خندیدن چون تا حالا کیک یزدی نخورده بودی. برای اٌ: برای ک: برای و: ویفر برای پ: نوبت ما بود پشمک بردی با پازل....
21 بهمن 1395

دخملی و تولد رادین

دیشب تولد رادین بود با تم باب اسفنجی خاله یاسی مهربون دو تا بادکنک بزرگ باب اسفنجی گرفته بود که یکیش رو به به تو. اما از شانس بد ما تو شب قبلش شروع کردی به استفراغ و رفتیم دکتر و گفت ویروسیه. حالت چندان مساعد نبود برای همین دیر رفتیم و اصلا بهت خوش نگذشت. آریسا هم که دعوت بود از ترس اینکه مریض نشه برنامه اومدنشون رو کنسل کردن. ان شاء الله 120 ساله بشی عسل خاله ...
22 دی 1395

دخملی و تعیین جنسیت نی نی

امروز قرار بود بریم سونو سلامت نی نی و میگفتن که نی نی چیه. رفتیم و کلی هم معطل شدیم. اولین بار بود که سونوگرافی رو میدیدی. خیلی برات هیجان انگیز بود. هر چند که اصلا سر درنیاوردی. گوشهات رو تیز کرده بودی تا ببینی میگه دختره یا پسره. خانم دکتر گفت بچه پسره. حسابی دمق شدی. وقتی اومدیم بیرون زدی زیر گریه که چرا پسره من میخواستم خواهر باشه. کلی باهات صحبت کردیم و گفتیم خدا رو شکر که سالمه. یه داداشی داشته باشی خیلی خوبه. هر کی بهت حرف بزنه میاد پوست از سرش میکنه  و..... یه دفعه گفتی ولی برادرا میزارن و میرن من بازم تنها میشم مثل شما و دایی آرش. من همین طور هاج و وا...
12 دی 1395

دخملی و خبر اومدن نی نی

امروز دیگه با خبر شدی که نی نی تو راه داریم. اصلا باورت نمیشد. کلی ذوق کردی. خیلی دوست داری که یه خواهر باشه. اسمش رو هم انتخاب کردی "لیان". همش میپرسی کی دنیا میاد. منم فکر کنم دخملی باشه. ولی بابایی میگه پسره. شرط بستیم با هم و قرار شده هر کی باخت 50 هزار تومن جریمه بده. فعلا که دکتر گفته احتمالا دوقلو باشن. واااااااااااااااااااای خدای من. ...
22 آذر 1395